چند وقت دیگه عروسی دخترعمه منه😄
من خیلی عروسی دوست دارم💜💜💜
اسمش هدی اس
و براش خیلی خوشحالم😁
اون ناشنواس و خیلی با من مهربونه💙
امیدوارم همیشه خوشحال باشه:)
چند وقت دیگه عروسی دخترعمه منه😄
من خیلی عروسی دوست دارم💜💜💜
اسمش هدی اس
و براش خیلی خوشحالم😁
اون ناشنواس و خیلی با من مهربونه💙
امیدوارم همیشه خوشحال باشه:)
در زلزله چند شب پیش
(که من و خواهرم اون شب خونه تنهابودیم)
برای اولین بار در عمرم که کلا به نه سال رسیده
به مرگ فکرکردم
فقط فکر نکردم ،بلکه برای لحظاتی مرگ رو احساس نمودم.
امیدوارم دیگه احساسش نکنم:(
برای شروع واقعا نمیدونم چی بگم!
شاید بهتره بگمچی شد که اینطوری شد!
خب من یه دختر ۹ساله میباشم که خواهر بزرگم لطف کرد و اینجارو برام درست نمود.
منم نگاه کردم 😸
خب راستش چون اون خودش وبلاگ داشت منم حسودیم شد و گفتم انصاف نیس من نداشته باشم.
اضافه کنم که علاقه زیادی به نویسندگی دارم:)
دیگه...
بسه!